برخی تحلیلگران سیاسی تحرکات امریکاییها برای تغییر آرایش ناوهای جنگی، تقویت پایگاههای نظامی منطقهای و جابهجایی در آنها، برگزاری نشست با فرماندهان عالی ارتش امریکا در سرتاسر جهان، اعلام پایگاه نظامی امریکا در قطر به مثابه بخشی از خاک خود و... را نشانگانی از آمادگی و زمینهسازی این کشور برای ورود به مرحله جدیدی از تنشآفرینی و تشدید منازعات میدانند که اقدام به مزاحمت برای ناوگان تجاری ایران و بازرسی از کشتیهای ایرانی به بهانه اجرای مفاد قطعنامههای تحریمی سازمان ملل پس از فعال شدن مکانیسم ماشه، یکی از احتمالات مرتبط با آن به حساب میآید.
اقدام غیر حقوقی کشورهای سه گانه اروپایی برای سوء استفاده از مکانیسم ماشه را میتوان همراهی آشکار و حمایت سیاسی از رژیم صهیونیستی و امریکای جنایتکار دانست که این کشورها پس از حمله نظامی این دو کشور به خاک کشورمان، صورت دادند تا با اعمال فشار بیشتر موقعیت متجاوزان را تقویت کرده باشند، اما نه تنها این اقدام نمیتواند مجوز بازرسی از ناوگان تجاری کشورمان را فراهم کند، بلکه این قدرت و اراده محکم نیروهای مسلح کشورمان است که میتواند بازدارنده امریکا و هر کشور دیگر برای دست زدن به چنین اشتباهی بوده و مجازات پشیمانکنندهای را در صورت دست زدن به این خطرپذیری به متجاوزان تحمیل نماید.
مستأجران جنگ طلب کاخ سفید که با توهم به کارگیری قدرت برای حل مشکلاتشان، نسخه استفاده از زور علیه ایران را کارآمد تلقی کرده و اینک با تصور انتقامجویی از سیلی رزمندگان ایرانی در پاسخ موشکی به وقاحت خود در حمایت از رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه یا ادامه روند فشار بر ایران، احیاناً ایده بازرسی از کشتیهای ایرانی را برای خود امکانپذیر و عملیاتی میدانند، ضمن رجوع به حافظه تاریخی خود و یادآوری حمله ایران به عین الاسد و العدید در گذشته، لازم است چند عامل تعیینکننده زیر را در محاسباتشان قبل از هر اقدام مورد توجه قرار داده و لحاظ نمایند.
۱- توان قدرت دریایی جمهوری اسلامی ایران و انجام عملیات نامتقارن دریایی و مهارت در مواجهه با تهدیدات دریایی امریکا و سایر قدرتها.
۲- سابقه انجام ضربه متقابل و پاسخ عملیاتی بهنگام به هرگونه عملیات ایذایی و مزاحمت برای ناوگان تجاری ایرانی از توقف کشتی در مقابل دزدی دریایی انگلیسیها و زدن کشتی در مقابل مزاحمت دریایی صهیونیستها.
۳- عدم مشروعیت قطعی هرگونه ماجراجویی امریکاییها علیه ناوگان تجاری ایران به دلیل مغایرت اقدام کشورهای اروپایی ذیل فعالسازی مکانیسم ماشه به مخالفت رسمی و علنی اعضای شورای امنیت با آن و باطل بودن فرایند طی شده و پیش از آن از دست رفتن جایگاه حقوقی کشورهای سه گانه اروپایی با عدم پایبندی به تعهدات برجامی از زمان خروج امریکا از آن.
۴- به خطر افتادن امنیت دریایی و تجارت بینالمللی با احتمال درگیری دریایی و گسترش آن در صورت هرگونه ماجراجویی علیه ناوگان تجاری جمهوری اسلامی ایران.
۵- فراهم بودن شرایط کنترل مستقیم و غیرمستقیم چند تنگه آبی برای ایران و استفاده از این موقعیت برای پاسخ به هرگونه اقدام نظامی علیه شناورهای ایرانی در هر شکل و هر موقعیت جغرافیایی.
با نگاه به عوامل فوق میتوان پیشبینی کرد که هرگونه اقدام امریکا برای مزاحمت علیه کشتیهای ایرانی از جمله بازرسی آنها به بهانه تحریمهای سازمان ملل میتواند با واکنش شدید ایران مواجه شده و ابعاد گستردهای از جنگ دریایی و توسعه تنش را رقم زند. به گونهای که اقدام نسنجیده ارتش امریکا نه تنها امنیت تجارت را در محدوده جغرافیایی گسترده به خطر اندازد، بلکه در آستانه فصل سرما، امنیت انرژی متحدان اروپایی آنان را نیز تهدید کرده و رفاه شهروندان کشورهای غربی را نیز مخدوش سازد. گرچه احتمالاً تل آویو از چنین پدیدهای استقبال کند و برای مستأجران کاخ سفید هورا بکشد، اما بسیاری از متحدان منطقهای امریکا با تهدیدها و خسارتهای بزرگ مواجه شده و متحدان اروپایی امریکا نیز در معرض فشار و خسارت قرار خواهند گرفت و البته فضای مناسبی برای رقبای راهبردی امریکا مثل روسیه و چین برای تماشای فرسایش مشروعیت و قدرت جهانی امریکا فراهم خواهد آمد.
از این رو به نفع کاخ سفید و پنتاگون است که قبل از هر اقدام نظامی دریایی علیه ایران، ابعاد و پیامدهای احتمالی آن را سنجیده و در محاسباتشان لحاظ نمایند.